English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (6076 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
corresponding U مکاتبه کننده
correspounding U مکاتبه کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
correspondent U مکاتبه کننده طرف معامله
correspondents U مکاتبه کننده طرف معامله
Other Matches
communication U مکاتبه
correspoundence U مکاتبه
correspondences U مکاتبه
correspondence U مکاتبه
correspond U مکاتبه کردن
corresponded U مکاتبه کردن
corresponds U مکاتبه کردن
communicate U مکاتبه کردن
correspondence U مکاتبه مکاتبات
communicates U مکاتبه کردن
cryptocorrespondence U مکاتبه به رمز
communicated U مکاتبه کردن
correspondences U مکاتبه مکاتبات
correspoundent U طرف مکاتبه
correspound U مناسب بودن مکاتبه کردن
interoffice U مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
postcard U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcards U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
jaberer U پچ پچ کننده
attacking U تک کننده
puffer U پف کننده
trackers U پی کننده
doer U کننده
filleting U پر کننده
fillets U پر کننده
bandwidth U یچ کننده
solvents U اب کننده
solvent U اب کننده
skittish U رم کننده
tracker U پی کننده
prater U پچ پچ کننده
prattfall U پچ پچ کننده
refuser U رد کننده
refutative U رد کننده
solver U حل کننده
renunciant U کننده
renunciant U رد کننده
fizzy U کف کننده
deflective U کج کننده
bender U خم کننده
benders U خم کننده
ear-splitting U کر کننده
fluxing oil U اب کننده
rebutter U رد کننده
noncommittal U رد کننده
thinner U کم کننده
mumbler U من من کننده
commulator U یک سو کننده
refutatory U رد کننده
catterer U پچ پچ کننده
deletive U حک کننده
bidder U کننده
surfy U کف کننده
fillers U پر کننده
crusher U له کننده
swooner U غش کننده
syncopator U غش کننده
repudiationist U رد کننده
sensor U حس کننده
crepitant U خش خش کننده
mitigatory U کم کننده
mitigative U کم کننده
filler U پر کننده
squelcher U له کننده
squasher U له کننده
spurner U رد کننده
bidders U کننده
percutient U دق کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
hopper U لی لی کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
filleted U پر کننده
abjurer or abjuror U کننده
attenuant U اب کننده
fillet U پر کننده
whisperer U پچ پچ کننده
mauler U له کننده
doers U کننده
hoppers U لی لی کننده
erumpent U فوران کننده
enunciative U بیان کننده
eruptive U فوران کننده
enunciator U اعلام کننده
diffuser U منتشر کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com